کافی ست دلت بهار باشد ...
از اشک تو سبز می شود خار ...
از خنده ات آب می شود برف...
در دست تو لانه می کند سار ...
کافی ست بخواهی ...
آسمان را بر اسب سیاه شب، سواره...
دست تو به ماه می رسد ...
باز از پنجره می چکد، ستاره....
بذر از تو و صد جوانه از من...
کافی ست که با زمین بگویی ...
سرخ ترین عاشق از تو سرسبز ترین ترانه از من ...
کافی ست که وقت پرکشیدن ...
در چشم تو انتظار باشد ...
کافی ست بخوانی آسمان را...
****یا اینکه دلت بهار باشد*****
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
غضنفر داشت یه میخ رو برعکس میزد به دیوار بعد گل مراد میاد میبینه بهش می خنده.غضنفر میگه واسه چی می خندی؟گل مراد میگه آخه احمق این میخ برای دیوار روبه رویی هست.
پدر:برو یه نوشابهواسم بگیر
پسر:کولا یا پپسی
پدر:کولا
... پسر:دایت یا عادی
پدر:دایت
... پسر:قوطی یا شیشة
پدر:قوطی
پسر:کوچک یا بزرگ
پدر:اصلا نمیخام واسم آب بیار
پسر:معدنی یا لوله کشی
پدر: آب معدنی
پسر:سرد یا گرم
پدر:میزنمتا
پسر:با چوب یا دمبای
پدر:حیوون
پسر:خر یا سک
پدر:گمشو از جلو چشام
پسر: پیاده یا با دو
پدر:با هر جی برو فقط نبینمت
پسر:باهام میای یا تنها برم
پدر:میام میکشمت ا
پسر: با چاقو یا ساطور
پدر:ساطور
پسر:قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
پدر:خدا لعنتت کنه قلبم وایساد
پسر: ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا
................از پرده خوشتون اومد یا پسره؟............
غضنفر میره پیش دکتر میگه آقای دکتر هر شب دارم خواب میبینم که خرا دارن با هم فوتبال بازی میکنن.دکتر میگه یه نسخه واست مینویسم تا فوری خوب بشی.غضنفر میگه میشه داروها رو از فردا بخورم؟دکتر میپرسه آخه چرا؟غضنفر میگه آخه امشب بازی فیناله.