کافی ست دلت بهار باشد ...
از اشک تو سبز می شود خار ...
از خنده ات آب می شود برف...
در دست تو لانه می کند سار ...
کافی ست بخواهی ...
آسمان را بر اسب سیاه شب، سواره...
دست تو به ماه می رسد ...
باز از پنجره می چکد، ستاره....
بذر از تو و صد جوانه از من...
کافی ست که با زمین بگویی ...
سرخ ترین عاشق از تو سرسبز ترین ترانه از من ...
کافی ست که وقت پرکشیدن ...
در چشم تو انتظار باشد ...
کافی ست بخوانی آسمان را...
****یا اینکه دلت بهار باشد*****
اغلب آدمها، آدم دیگری هستند
آنها زندگی نمیکنند، فقط نقشی را ایفا میکنند که دیگران به آنها داده اند
فکرشان حاوی نظرات دیگران است
صورتشان ماسکی است که بر چهره شان زده اند
وجودی اصیل ندارند
زندگی شان تقلید است و شور و التهابشان نقل قولی بیش نیست
این دور باطل را بشکنید؛ وگرنه هرگز هستی پیدا نخواهید کرد
شما زنده اید و آزاد
همانی باشید که می خواهید
این صورتک های به ظاهر زیبا را بردارید و از زندگی خود لذت ببرید
:: موضوعات مرتبط:
احساس نامه , ,
:: بازدید از این مطلب : 376