کافی ست دلت بهار باشد ...
از اشک تو سبز می شود خار ...
از خنده ات آب می شود برف...
در دست تو لانه می کند سار ...
کافی ست بخواهی ...
آسمان را بر اسب سیاه شب، سواره...
دست تو به ماه می رسد ...
باز از پنجره می چکد، ستاره....
بذر از تو و صد جوانه از من...
کافی ست که با زمین بگویی ...
سرخ ترین عاشق از تو سرسبز ترین ترانه از من ...
کافی ست که وقت پرکشیدن ...
در چشم تو انتظار باشد ...
کافی ست بخوانی آسمان را...
****یا اینکه دلت بهار باشد*****
دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است؟
چون قبله دل پیکر صد چاک حسین است.
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟
بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است.
دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟
شرمنده ز لعل لب عطشان حسین است.
دانی که چرا کعبه حق گشته سیه پوش؟
یعنی که خدا هم عزادار حسین است
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1156